کوچه ی شعر حمیدرضا گرجی

شعر

به نام پاک یزدان جهان دار ... مرو را هر ستایش بس سزاوار
خداوند مه و خورشید و آتش ... نموده هر چه را بر سجده وادار
ز خردی و بزرگی تا دم مرگ .. همو باشد وجودم را نگه دار
به کردارم همه اندیشه کردم ..... .که بد نایم به آن پندار دادار
تو هم یا رب کمی از ما گذر کن ... نگه بردار از این پرونده ی تار
به محشر چون زمان نوبتم شد....... حمید گرجی از پرونده بردار
چنان کو من نبودم در جهانت ...... شتر گر دیده ای نادیده پندار

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

انتقام فلک

گویند فلک حساب ما را دارد # مسکین و فقیر و هرچه دارا دارد
گیرد ز گریبان و کند تنبیهت # قاضی نبود ولی مدارا دارد
پر آتش و زقوم نباشد هرگز # دوزخ نبود که مار کبرا دارد
نیروی پلیس هم ندارد گویی # اما عملش ضامن اجرا دارد
پنهان و فرار لاجرم نتوانی # در کشوری که درخت افرا دارد
تردید نباشدش به انجام عمل # هرچند که در زمان درازا دارد
گرجی ز جفا مرنج و امید بدار # این عدل، فلک به حق زهرا دارد


  • ۹۸/۰۲/۰۸
  • حمیدرضا گرجی

نظرات (۱)

پایدار باشید
پاسخ:
سپاسگزارم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی